سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش تا همراه بردباری نگردد، نتیجه ندهد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

عصمت infallibility

حضرت ثامن الحجج ، امام رضا علیه السلام

قیصر امین پور

کوچه های خراسان

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند

موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی

ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت

زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی

هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی

ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

بوی توحید مشروط بر بودن توست

ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند

گرچه روی از همه خلق پوشیده داری

آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد

چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم

کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند

********

گذاشت دست به سینه ؛ سلام سوی حرم

 گذاشت دست به سینه ؛ سلام سوی حرم

رسید تا فلکه آب و روبروی حرم

لب زمین دو چشمش دوباره باران خورد

در آستانه دریا گرفت بوی حرم

گذاشت صورت خود را به صورت یک در

نفس کشید و نفس شد به رنگ و روی حرم

 تمام حس عطش را به کاسه ها نوشید

و پر شد از تب و تاب لب سبوی حرم

در آن طرف پدری که خمیده  با گریه

 گره زده پسرش را به آبروی حرم

 چقدر قطره به دریا رسیدنش زیباست

 چقدر زمزمه جاری شده به جوی حرم

در ازدحام توسل ز چشم من گم شد

ضریح بود و هزاران دعای توی حرم

 شکست بین نماز زیارت آقا

 شکست و ریخت قنوتش به گفتگوی حرم

 ********

 شفا گرفته مریضی .....زدند نقاره

 صدای معجزه پیدا شد از گلوی حرم

 ********

 گذاشت دست به سینه ، عقب عقب برگشت

 رسید تا فلکه آب و روبروی حرم

http://www.shaer.ir





  • کلمات کلیدی : مناسبتها

  • ::: شنبه 86/12/18 ::: ساعت 12:39 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    نشانه های متقین چیست؟

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: از نشانه‌های متقین یقین به آخرت است

    و بالآخره هم یوقنون: و آنان به آخرت یقین می‌ورزند. یقین به آخرت نشانه‌ی ششم است و آخرت هم، آن نشأه و مرحله‌ی بعد از دنیاست که چون متأخر از دنیاست به آن می‌گویند آخرت و دنیا چون مرحله‌ی نزدیکتر به ماست و الان ما در ان زندگی می‌کنیم به آن می‌گویند دنیا، پس یکی از نشانه‌های باتقوا یا متقی، یقین به آخرت است، و بارها گفتیم: از ارکان و از اصول و از مایه‌های اصلی تدین و تقوا یقین به آخرت است. که یک مرحله‌ والائی است، ولذا گمان به آخرت کافی نیست.





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: دوشنبه 86/11/22 ::: ساعت 9:20 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    آیا تورات انجیل و زبور تحریف شده اند؟

     

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: تحریف توراه و انجیل و زبور داود

     متأسفانه تعلیمات پیغمبران گذشته بطور کامل باقی نمانده، یعنی در همین توراه و انجیلی که الان موجود است و امروز در دسترس ماست حرفهایی وجود دارد که خیلی واضح اینها نمی‌تواند وحی الهی باشد مخصوصاً در انجیل، زیرا انجیل در شرایط بسیار سختی جمع‌آوری شده و تعلیمات حضرت عیسی در اختیار هیچ‌کسی نیست، خود مسیحی‌ها این را ادعا نمی‌کنند. بلکه انجیل را به روایت اصحاب عیسی که بعضی از آنها حتی با زمان حضرت عیسی فاصله هم داشتند به روایت آنها نقل می‌کنند. یعنی هر کسی در حافظه‌ی خودش یک چیزی داشته آنرا روی کاغذ نوشته، البته منحصر به این چهار انجیلی که الان هست و به آنها می‌گویند اناجیل اربعه نیست، بلکه دهها انجیل نوشته شده، منتها بعد که دیدند انجیل‌ها متعدد است و هرکس می‌آید به میل خودش یک چیزی می‌گوید و یک چیزی می‌نویسد و با روایتی نقل می‌کند محدود کردند.

    بنابراین چیز کاملی از پیغمبران گذشته نمانده وتوراه هم کم و بیش همینطور است و خیلی تحریف شده، زبور داود را هم که الان موجود است و عهد عتیق و عهد جدید را مسیحی‌ها با هم چاپ می‌کنند و در اختیارشان هست آنرا مزامیر گذشته آن هم همینطور است. بنابراین: آنچه از معارف پیغمبران دراختیار مسلمان قرار می‌گیرد، مسلمان او را می‌پذیرد و قبول دارد، چون احکام متفاوتند،‌ اما معارف معارف یکسانی هستند، شناخت‌ها عوض نشدند و جهان‌بینی در تمام این کتابها آسمانی یکی است، اگر چه احکام بر حسب زمانهای مختلف تفاوتهای کم و بیشی کرده است .





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: شنبه 86/10/15 ::: ساعت 11:3 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    مگر پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نفرمود: «شیطان من به دست من ایمان آورده»؟ پس معناى این آیه شریف که مى فرماید: (وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَـنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ) و یا آیه شریف: (وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَـنُ...) چیست؟

     

    اولا: رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: (اِنَّ اللهَ اَعانَنىِ عَلى شَیْطان حَتّى اَسْلَمَ عَلى یَدَىَّ); همانا خداوند متعال مرا در برابر شیطان کمک کرد، تا این که شیطان به دست من اسلام آورد. پس آن چه در این روایت آمده، تنها اسلام آوردن و تسلیم شدن شیطان به دست رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)است، نه ایمان قلبى شیطان.

    ثانیاً: بر فرض که بپذیریم یک شیطان به دست رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) ایمان آورده باشد، این حرف به این معنا نیست که همه شیطان ها از جن و انس مراد این روایت باشد.

    ثالثاً: این آیه به ما آموزش مى دهد که چگونه از شر وسوسه هاى شیطان به خدا پناه بریم، زیرا هر چند خطاب در این آیه، شامل حضرت شده، ولى مقصود، امت آن جناب است، چون خود آن حضرت، معصوم است.





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: شنبه 86/10/15 ::: ساعت 10:52 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    انبیا و امامان(علیهم السلام) از کودکى معصوم بوده اند ;

    آیا این عصمت ، با اختیار آن ها منافات ندارد؟

     

    دانشمندان علم کلام ، عصمت را موهبت الهى و ذاتى دانسته اند که بر اساس شایستگى هاى آنان و نیز تحت شرایطى ، به شخص معصوم افاضه مى شود و هرگز قابل تحصیل و اکتساب نیست . آیه تطهیر و برخى آیات دیگر (ص 47 ; دخان 32 و.. .) بر این مطلب دلالت مى کنند .

    موهبتى بودن «عصمت » از آن نظر افتخار است که این لطف در همه شرایط به افراد داده نمى شود ; بلکه باید زمینه هاى کسب آن در خود افراد به وجود آید تا لطف الهى شامل حال آنان گردد . بخشى از این زمینه ها خارج از اختیارند ; مثل کمالات روحى که از طریق وراثت و یا تربیت به افراد منتقل مى شود و بخشى دیگر کاملا اختیارى هستند که عبارتند از:

    ادامه مطلب...



  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: شنبه 86/10/15 ::: ساعت 10:35 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    آیا همه پیامبران حامل یک سخن واحد بودند؟

     

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: خط واحد نبوت و لزوم ایمان به همه‌ی پیغمبران الهی

     اینکه ما بگوئیم آن حقیقتی که بر پیغمبر ما نازل شده او را قبول داریم، لکن آنچه که بر پیغمبرهای دیگر نازل شده قبول نداریم، اینجا جایی برای تعصب نیست، بسیاری از انسانهای معاصر بعثت پیغمبر را همین تعصب به گمراهی کشاند و آنها را نابود کرد، قرآن از یهود این را نقل می‌کند لولانزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم (31 – زخرف ) این را مشرکین می‌گفتند: چرا قرآن بر ماها و بر شخصیت‌های بزرگ ما نازل نشد؟ یعنی اگر همین وحی بر او نازل می‌شد قبول می‌کرد. اما چون بر این نازل نشده قبول نمی‌کند. یهود چون شنیده بودند در تورات آمده استکه پیغمبر خاتم خواهد آمد، می‌گفتند این خاتم باید از میان بنی‌اسرائیل باشد و چون از میان عرب مبعوث شده است، پس او را ما نمی‌پذیریم و به او ایمان نمی‌آوریم و این گمراهی بود در حالی که اگر او از سوی خداست، و اگر نشانه‌های وحی الهی در او مشاهده می‌شود و اگرمعارف و روشنائی‌های درس‌های الهی دراو وجود دارد چه تفاوتی می‌کند که بر چه کسی نازل شده و لذا مسلمانان همچنانکه به وحی نازل شده بر پیغمبر خودشان ایمان دارند به وحیی که بر پیغمبران گذشته مثل: موسی و عیسی و ابراهیم هم نازل شده ایمان دارند. که درجاهای متعددی از قرآن این معنا تکرار شده، از جمله این آیه که می‌فرماید: لا نفرق بین احد من رسله (28 – بقره) ما میان پیغمبران خدا هیچ تفاوتی نمی‌گذاریم، یعنی ما که مسلمان هستیم، به موسی به عنوان پیغمبری می‌شناسیم ایمان داریم، برای آنها احترام قائلیم و آنها را بندگان والای خدا می‌دانیم. این یک نکته و نکته‌ی دوم که از این: ((وماانزل الیک و ماانزل من قبلک)) استفاده می‌شود اینست که: خط روشن نبوت یک خط واحد است و خطوط جداگانه و مختلف نیست، یعنی اگر شما ایمان به همه‌ی پیغمبران دارید لازمه‌اش این است که همه‌ی پیغمبران سخن واحد یا سخنی مکمل سخن یکدیگر آورده باشند، والا اگر بین سخن‌های آنها تناقضی وجود داشته باشد ممکن نیست به همه ایمان داشته باشید، زیرا نمی‌شود انسان ، هم به کسی اعتقاد داشته باشد و هم به کسی دیگر که ضد اوست،‌چنین چیزی ممکن نیست.

     ادامه مطلب...



  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: شنبه 86/10/8 ::: ساعت 11:59 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با توجه به آیات 6 و 7، سوره اعلى ـ که درباره فراموشى قرآن و تلاوت کردن از سوى خدا مى باشد ـ

    آیا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آیات قرآن را فراموش مى کرد؟

     

    خداوند متعال مى فرماید:

    (سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنسَى * إِلاَّ مَا شَآءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ مَا یَخْفَى)

    ما به زودى ]قرآن را[ بر تو قرائت مى کنیم و هرگز فراموش نخواهى کرد، مگر آن چه را خدا بخواهد، که او آشکار و پنهان را مى داند.

    آیات مذکور خطاب به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید هنگام نزول وحى عجله مکن و هرگز نگران فراموش کردن آیات الهى مباش، آن کس که این آیات بزرگ را براى هدایت انسان ها بر تو فرستاده، حافظ و نگهبان آنها است و نقش این آیات را در سینه پاک تو ثابت مى دارد; به طورى که هرگز گرد و غبار نسیان و فراموشى بر آن نخواهد نشست. این یادآورى ها براى آن است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نگران فراموش شدن آیات قرآن بود. ابن عباس مى گوید:

     «هرگاه جبرئیل براى ابلاغ وحى بر پیامبر نازل مى شد، پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) براى به ذهن سپردن آیات قرآن، قبل از آن که کلام جبرئیل تمام شود، از اول شروع به خواندن مى کرد. پس چون این آیات نازل شد، دیگر چیزى از خاطرش نرفت و فراموش نکرد.

    در جایى دیگر خداوند به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

    (وَ لاَ تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْمًا)

      براى خواندن قرآن پیش از آن که وحى آن بر تو تمام شود عجله مکن و بگو پروردگارا علم مرا افزون کن. نیز مى فرماید:

    (لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ)

    زبان خود را به قرآن حرکت مده، پیش از آن که وحى بر تو تمام شود، بر ما است که آن را جمع آورى کنیم و بر تو بخوانیم.

    سپس براى اثبات قدرت خداوند و این که هر خیر و برکتى از او مى باشد مى افزاید: «تو چیزى از آیات الهى را فراموش نمى کنى، مگر آن چه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را مى داند».

    مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چیزى از آیات الهى را فراموش مى کند، زیرا در این صورت از گفتار آن حضرت سلب اطمینان خواهد شد، بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهى از سوى خدا است و به همین سبب هر لحظه بخواهد مى تواند آن را از پیامبرش بگیرد و یا به تعبیر دیگر هدف بیان تفاوت علم ذاتى خداوند و علم موهبتى پیامبرش است و اشاره به حاکمیت اراده و قدرت خداوند و ارتباط همه چیز هم در آغاز پیدایش و هم در بقا، به مشیت و خواست او است.

    بنابراین منظور از جمله: «إلاّ ما شاء الله» استثنایى است که تنها به منظور بقاى قدرت الهى بر اطلاقش آورده و مى خواهد بفهماند که چنین نیست که خداوند متعال بعد از دادن چنین نعمتى دیگر قادر نباشد تو را گرفتار فراموشى کند، بلکه بعد از عطا هم باز به قدرت مطلقه خود باقى است. 





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: سه شنبه 86/10/4 ::: ساعت 1:1 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    آیه 2 سوره شریفه فتح را توضیح دهید.

     خداوند متعال به پیامبرش مى فرماید: ما براى تو پیروزى آشکار و نمایانى دادیم و در هدف و نتیجه این پیروزى مى فرماید:

     (لِیَغفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَاَخَّرَ ویُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ ویَهدِیَکَ صِراطـًا مُستَقیما )

    تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو در گذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند.

    «ذنب» در لغت، یعنى عملى که آثار و تبعات بدى دارد و در عرف مخالفت کردن با تکلیف الهى را گویند.

    «مغفرت» در لغت، پوشاندن و پرده افکندن بر روى هر چیز را گویند و در عرف به ترک عذاب در مقابل مخالفت نامبرده گفته مى شود. امّا مراد از این دو کلمه و تفسیر آنها در آیه شریف این است که قیام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) به دعوت مردم به دین اسلام و نهضتش علیه کفر و وثنیت، قبل از هجرت و هم چنین بعد از هجرت و جنگ هایى که بعد از هجرت با کفار مشرک به راه انداخت، از نظر کفار قریش عملى داراى آثار شوم و مصداقى براى کلمه «ذنب» بود و خلاصه عملى حادثه آفرین و مسئله ساز براى دشمنان بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروى خود را محفوظ داشتند، هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نمى دادند; یعنى از ایجاد دردسر براى آن جناب کوتاهى نمى کردند و هرگز زوال ملیّت و انهدام سنت و طریقه خود و نیز خون هایى را که از بزرگان ایشان ریخته شده بود، از یاد نمى بردند و تا از راه انتقام و محو اسم و رسم پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)کینه هاى درونى خود را تسکین نمى دادند دست بردار نبودند، امّا خداوند متعال با فتح مکّه و یا صلح حدیبیه، شوکت و نیروى قریش را از آنان گرفت و در نتیجه، گناهانى را که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در نظر مشرکان داشت پوشانید و آن جناب را از شر قریش ایمنى داد.

    در حدیثى از امام على ابن موسى الرضا(علیه السلام) نقل است که: «مأمون هنگامى که از این آیه سؤال کرد، امام در پاسخ فرمود: هیچ کس نزد مشرکان مکّه گناهش سنگین تر از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نبود، زیرا آنها 330 بت مى پرستیدند، هنگامى که پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)آنها را به توحید دعوت کرد بسیار بر آنها گران آمد و گفتند:

    آیا او همه خدایان ما را تبدیل به یک خدا کرده است؟ چیز عجیبى است... ما هرگز چنین چیزى را از پدران خود نشنیده ایم. این فقط یک دروغ بزرگ است. امّا هنگامى که خداوند متعال مکّه را براى پیامبرش ]بعد از صلح حدیبیه [گشود خداوند فرمود: اى محمّد(صلى الله علیه وآله) ما فتح مبینى را براى تو فراهم کردیم تا گناهان گذشته و آینده اى که نزد مشرکان عرب به علت دعوت به توحید داشتى و دارى ببخشد، زیرا بعضى از مشرکان مکّه تا آن روز ایمان آورده بودند و بعضى ها از مکّه بیرون رفته و ایمان نیاوردند، ولى قادر بر انکار توحید نبودند و لذا گناه پیامبر در نظر آنها نیز با این پیروزى بخشوده شد. هنگامى که مأمون این سخن را شنید عرض کرد: «بارک الله اى ابوالحسن».





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: سه شنبه 86/10/4 ::: ساعت 12:57 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    معنای انزال چیست؟

     

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: نکته‌ای در معنای انزال

     در معنای انزال یک نکته‌ی کوتاهی را عرض می‌کنم: انزال یعنی (نازل شدن) از بالا به پائین فرو فرستادن در زبان عربی که می‌گویند نزول باران، چون باران از بالا می‌آید پائین، ( در بالا و پائین مادی و محسوس ) در یک مواردی پائین آمدن محسوس نیست و بالا و پائینی، بالا و پائینی‌ی مادی نیست. در اعتبارت عربی گفته می‌شود که مثلاً: پیام فلان شخص امیر را از محل او نازل کردند (فرو فرستادن) ممکن است آن جایی که امیر در آن ساکن هست یک زیرزمینی باشد، اما نمی‌گویند پیام امیر از زیر زمین بالا آمد اینجا پائین و بالائی مادی مورد نظر نیست، بلکه چون مقام امیر را مقام والایی فرض کرده، می‌گوید: پیام او بر رعیتش که از او پائین‌تر بود نازل شد. (این تعبیر، عربی است) پس نزول قرآن ونزول وحی الهی به این خاطر تعبیر به نزول می‌شود که از ساحت‌الوهیت و از پیشگاه خداوند متعال که یک ساحت والا و بالایی است،‌به سمت انسان که در مرتبه‌ی پائین و نازلی است فرود می‌آید. این یک اعتبار است و به یک اعتبار دیگر که دقیق‌تر است، از اعتبار اول: مفاهیم کلی در کلیت خودشان در حالی که به شکل حقیقت خودشان هستند در یک سطح دست نیافتنی‌اند و اگر بخواهند به مغزهای انسانها منتقل بشوند بایستی به سطح کلمات تنزل کنند سطح حقیقت از سطح کلمات والاتر و بالاتر است. مثلاً: مسئله‌ی وجود خدا، یا وحدانیت خدا که در قرآن مکرر ذکر شده یک حقیقت والایی است، اگر این حقیقت بخواهد به ذهن انسانها منتقل بشوند، محتاج این است که در غالب کلمات قرار بگیرد، یعنی تنزل کند به شکل کلمات و به شکل امواج صوتی که متکی بر دهان و زبان و حنجره‌ی انسانهاست در بیابید و این را می‌گویند نزول.

     معارف الهی از سطح الوهیت و ربوبیت خود که در حد نفس معارف و اصل معارف است، تنزل می‌کند به شکل الفاظ و کلمات در می‌آید و از دل پیغمبر بر زبان پیغمبر جاری می‌شود و از زبان پیغمبر در فضا پخش می‌شود و مستمعین آنرا می‌شنوند و قبل از آنکه به ذهن پیغمبر (ص) بیاید، چون پیغمبر(ص) در مرحله‌ی مادی است و یک بشر است برای اینکه به سطح پیغمبر برسد، باز از سطح ربوبی تنزل پیدامی‌کند (این هم خودش یک تنزل است) و از ساحت پروردگار این معرفت قرآنی فرود می‌آید تا می‌رسد به قلب پیغمبر، یعنی بر پیغمبر نازل می‌شود. پس وقتی معرفت قرآنی به شکل انسان فهم در‌می‌آید این تنزلی است که آن معرفت از جایگاه خود پیدا کرده تا رسیده به سطح قابل دسترسی انسان، و به فرض محال اگر فرض می‌کردیم: بنابود این معرفت را به شکلی در بیاورند که حیوانات هم بفهمند، باز یک تنزل بیشتری لازم داشت، که البته چنین فرضی واقعیت خارجی ندارد، اما چون مرتبه‌ی حیوان پائین‌تر از مرتبه‌ی انسان است، اگر قرار بود این آیات به حیوان هم برسد باز باید از این سطحی که برای انسان قابل فهم و دسترسی هست بیشتر تنزل پیدا می‌کرد، و اگر فرض کنیم که به جمادات هم برسد باز تنزل بیشتری لازم داشت که به این در قرآن اشاره شده می‌فرماید: لوانزلنا هذا لقرآن لرایته خاشعاً متصدعاً من خشیه‌الله (12- حشر)

     اگر ما این قرآن را برکوهی (که یک جماد است) نازل می‌کردیم آنوقت می‌دیدی که کوه در مقابل خدا خاضع می‌‌شد و از خشیت الهی متلاشی می‌گشت، که البته این آیه جزو آن آیات قابل تدبیر قرآن است که خودش هم بلافاصله می‌فرماید: وتلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون: این مثل‌ها را برای انسانها می‌زنیم تا قدری فکر کنند، که متأسفانه فکر و تدبر در آیات قرآن بین مردم ما معمول نیست، ولذا خوب است پیرامون همین آیاتی که الان ما معنی می‌کنیم قدری تأمل کنید و فکر کنید. پس اینکه آیه شریفه می‌فرماید: کسانی که ایمان می‌آورند به آن وحی که بر تو فرستاده شده و همچنین به آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، این هم یک خصوصیت است.

    منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری



  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: سه شنبه 86/10/4 ::: ساعت 12:56 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر